“نگاریدن” در فرهنگ لغات فارسی به معنای نقاشی کردن و “نگار” به معنای نقش است و “نگارگری” در حقیقت همان (نقاشی به سبک ایرانی) است. نگارگری، دارای اصول و قوانینی است که آن را از نقاشی های اروپایی و مینیاتور متمایز می کند. گاهی نگارگری به اشتباه مینیاتور خوانده می شود که مینیاتور واژه ای فرانسوی است و به هنرهای ظریف و کوچک اندازه ی قرون وسطی گفته می شود و با نگارگری متفاوت است.
نگارگری ایرانی، به نقاشی هایی گفته می شود که حاصل خیالات و رویا پردازی های هنرمند و سیر کردن روح او در عالم معناست؛ هنرمند سعی می کند تا با گشتن در عالم معنا، آنچه را با روح خویش لمس می نماید به تصویر کشد. نگارگری، همان هنر ظریف و ریزنقش خاور نزدیک است که معمولا دارای ویژگی کاربردی است مثلا برای مصورسازی کتب ادبی، تاریخی، علمی و پزشکی یا مذهبی تولید می شود یا به صورت «دیوارنگاره» بر روی دیوار کشیده می شود. نگارگری ایرانی، ریشه در فرهنگ و هنر ایران زمین دارد و هنرمند نگارگر، بدون شناخت آثار ادبی و شعر ایرانی و دیدگاه های عارفانه نمی تواند آثار نگارگری خلق کند زیرا تصویرسازی های موجود در نگارگری مربوط به عالم ماده نیست بلکه مربوط به عالم معناست. در نگارگری ایرانی، سایه وجود ندارد و تصاویر غرق در نور هستند. در این سبک، بُعد، سایه روشن و اصول پرسپکتیو رعایت نمی شود. در نگارگری چهره ی مرد و زن فرق چندانی با یکدیگر ندارد زیرا جنسیت در عالم معنا فاقد اهمیت است
مینیاتور
واژه مینیاتور کوتاه شده واژه فرانسوی مینیموم ناتورال است که از واژه لاتین «مینیوم» (minium) به معنای سرب قرمز، گرفته شده و اشاره به نگارهپردازیهای سدههای میانه دارد که رنگمایه اصلی این نسخهها سرب قرمز بوده است. این واژه در آغاز سده گذشته در فرهنگ مطالعاتی هنر ایران راه یافت و سپس کاربردی همگانی پیدا کرد. مینیاتور اصطلاحی است که به اشتباه بهجای نگارگری بهکار میرود، این واژه ریشهای فرانسوی به معنی کوچک و ظریف دارد و بیشتر برای توصیف آثاری با اندازه کوچک بهخصوص در دوران قرون وسطی بهکار میرفته است. نکته حائز اهمیت این است که نگارگری ایران جز در مورد کوچکی ابعاد و برخی ظریفکاریها هیچ قرابتی با مینیاتور ندارد
تاریخچه هنر نگارگری در ایران
مورخان و کارشناسان هنری، تاریخ نقاشی ایران را به چهار دوره تقسیم کردهاند:
- دوره کهن (روزگار پیشاتاریخی تا دوران مغول)
- دوره میانه (از استیلای مغول بر ایران آغاز و تا اواسط حکومت صفوی)
- دوره جدید (تحولات سده ۱۱ هجری قمری تا ۱۳ هجری قمری)
- دوره معاصر ( از اواسط حکومت قاجار و دوران مشروطه آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد)
هنر نگارگری بعد از اسلام
با تداوم سنتهای تصویری مانوی در اوایل دوره اسلامی، نقاشی داخل کتاب رواج بیشتری نسبت به دیوارنگاری پیدا کرد؛ پس از تسلط مغولان بر ایران و برپایی کارگاههایی برای تولید نسخههای مصور، نقاشی دیواری بهتدریج فراموش شد و فعالیت هنرمندان بهصورت گروهی در کارگاههای سلطنتی انجام گرفت. این شیوه تا اواسط حکومت صفویان ادامه پیدا کرد، اما از سده ۱۱ هجری قمری به دلیل رونق اقتصادی و رفتوآمد بازرگانان و جهانگردان اروپایی به ایران، نقاشی ایرانی به مرور با سنتهای هنری غرب آشنا شد و از آنها تاثیر پذیرفت. در نتیجه دورانی جدید در تاریخ هنر نگارگری ایران آغاز شد که تا اواخر قرن ۱۳ هجری قمری ادامه داشت. نگارگری فرنگیسازی اصطلاحی برای الگوبرداریهای ناقص از اصول و قراردادهای هنر اروپایی است. در این روش نقاشان در تلاشاند تا پیوندی میان قواعد تصویری ایرانی و اروپایی برقرار کنند. این سبک برگرفته از روشهای طبیعتپردازانه غربی چون برجستهنمایی، پرسپکتیو یا عمق نمایی همراه با عناصر زیباییشناسی ایرانی است؛ نتیجه این سبک قرارگیری عنصر اروپایی در هنر ایرانی بود. به دلیل انتقال پایتخت از تبریز به اصفهان و رونق کاخسازی در دوره صفوی، نقاشی روی دیوار بار دیگر رواج پیدا کرد و حمایت حاکمان از نقاشی کارگاهی کمتر شد. بدین ترتیب هنر کتابآرایی به مرور جای خود را به نقاشی برای تزیین اشیایی مانند قلمدان (قلمدان نگاری)، پشت آیینه، (نگارگری پشت آیینه) و وسایل و اشیای روزمره و همچنین نقاشی بصورت تک برگ (مرقع) داد. این تغییرات هم در شیوه و روش نقاشی و هم در ابزار و وسایل مورد نیاز نگارگران موثر بود. بهطور مثال به جای رنگهای طبیعی نگارگری و کاغذهای سابیده شده از رنگ روغن و بوم استفاده کردند. تاریخچه نگارگری دینی نیز به تصویرسازی قصص قرآنی و کتب مقدس آسمانی در اواخر سده ۷ تا ۱۲ هجری قمری و زمان حمله مغولان به ایران باز میگردد.
انواع خطوط در نگارگری
خطوط تند: خطوط ترسیمی که ابتدای ضخیم و انتهایی نازک دارند.
خطوط یکنواخت: خطوطی که با ضخامتی یک نواخت رسم میشوند.
پرداز: تزئین کردن فضای خالی نگاره به وسیلهٔ نقاط و خطوط بسیار ریز است.
داغک: ایست قلممو جهت ایجاد تیرگی و تاکید در نگاره. خطوط ترکیبی: خطوط با ضخامتهای متفاوت و متناوب ترسیم می شوند
مکتبه
مکتب بغداد(عباسی)
نگاره ها در بین متن اجرا شده و دارای کاد و ر جدا از متن نیستند
ترکیب بندی پیکره ها به شیوه نقاشی های بیزانسی ستون بندی سه تایی
چهره شبیه نژاد سامی(عربی)
لباس ها با چین و شکن های ضخیم و سنگین
مکتب سلجوقی
چهره هایی با چشم های بادامی است.
تزئین لباسها با گل و گیاه و نقوشی به سبک اسلیمی
استفاده از رنگ های گرم چون قرمز و زرد به وفور
تبریز اول (ایلخانی)
استفاده از رنگهای بیشتر و هارمونی آنها همگام با افزایش طبیعت گرایی در کشیدن جزئیات ترکیب بندی نگاره
منظره سازی ناهمگن با نقاشی ایران که با ویژگی های نقاشی عصر مغول تلفیق شده (ابرهای مواج کنگره دار داخل هم، تنه درختان گره و دار بسیار پیچیده، صخره های بلند و قله های نوک تیز، دشت های بریده و منقطع)
پرتحرک شدن انسانها و حیوانها درشتی و نازکی خطها و چین وشکن لباسها، به کارگیری صحنه های پرجمعیت تر
مکتب جلایریان
منظره و طبیعت مانند یک فرش پر نقش و نگار با ظرافت تمام تصویر شده است.
ظهور امضا در نگاره ها توسط نگارگر.
قبل از این دوره همیشه نقاشی و متن باهم تلفیق می شدند ولی از این دوران به بعد برای نگاره ها، صفحه ای جدا تعبیه شد و کادری نیز در داخل نگاره برای نوشتن اثر نام در نظر گرفته شد که به عنوان یک سنت تا سالیان طولانی باقی ماند
مکتب ترکمانان
چهره های گرد با ابروان قوس دار، پیکره های خپل، دهان و بینی کوچک و مناظر عجیب و غریب و خیالی
مکتب هرات
مهمترین نگارگر آن دوره بهزاد بود که ویژگی های نگاره های مکتب هرات از سبک نقاشی های وی سرچشمه می گیرد.
به مدد طراحی های قوی وی پیکرهای یکنواخت و بی حالت در نقاشی پیشین به حرکت درآمدند.
بخش بندی های فضا، کثرت اشیا، و تنوع آدمهای پر حرکت.
وجود اصل مهم اتحاد کلی نگاره های وی.
مکتب صفویه (تبریز دوم)
وجود پوشش سر به صورت کلاه قرمز رنگ قزلباش که دوازده ترک دارد.
ترکیب بندی و فضاسازی چند ساحتی.
مکتب صفوی (اصفهان)
رواج نقاشی و طراحی به صورت تک ورقی.
اهمیت پیدا کردن سبک قلم گیری در این دوره.
مورد توجه قرار گرفتن بیشتر نقاشی دیواری نسبت به کتاب آرایی.
مکتب قاجار
رواج دوبارهی کتابنگاری
دورهٔ معاصر
خلق آثار و نوآوری های بسیار
احیای هنر نگارگری یا مینیاتور
در قرن ۱۳ ه.ق به دلیل ورود اندیشههای تجددگرایانه و روند نوسازی در عصر پهلوی، تاریخ، فرهنگ و هنر ایران صحنه کشاکش بیشتری میان سنت و مدرنیته بود.
در این زمان که دیگر فعالیتهای کارگاهی درباری و غیردرباری منسوخ شده بودند.مدارسی به منظور آموزش نقاشی غربی تاسیس شدند. که تداوم آنها رابه شکلهای تازهتر در هنرکده هنرهای زیبا و هنرهای تزئینی میتوان دید. در این دوره ۴ جریان به طور همزمان و موازی در نقاشی معاصر ایران وجود داشت. که یکی از آنها هنر نگارگری جدید بود.
هنر نگارگری جدید
از اواخر دوره قاجار هنرمندان تلاش داشتند. تا با الگوبرداری از مکتب اصفهان بار دیگر هنر نگارگری را زنده کنند. البته این تقلید ازآثار مکتب اصفهان بسیار سطحی وغیر حرفهای بود.
در عصر پهلوی نیز با همین هدف بخشی از برنامههای فرهنگی و هنری به نوسازی هنرهای سنتی و احیای نگارگری اختصاص یافت. بنابراین اقداماتی برای رواج دوباره نگارگری از سوی برخی دوستداران این هنر صورت گرفت.
هنرمندان این نسل از نگارگری با بکارگیری روشهای طبیعتپردازی غربی قصد داشتن زبانی نو برای آن ابداع کنند. این حرکت جدید به صورت رسمی با «هادی تجویدی» آغاز شد.
«حسین بهزاد» نیز یکی دیگر از پیشگامان برجسته در این زمینه است. شیوه کار او نیز بر پایه مکتب اصفهان بود. یعنی اهمیت بیشتر به طراحی و تنوع رنگی محدود همراه با سنتهای اروپایی و چینی.
اما کار او نوآوری و خلاقیت خاصی نداشت. و واقعیت این است که تنها معدود نگارگرانی چون «فرشچیان» و «سوسن آبادی» توانستند از روش و سبک نگارگری حسین بهزاد فراتر روند. با اینکه هنر نگارگری جدید ماهیتی سنتی دارد. اما نگارگران میکوشند تا با روشهای تازه، تنوعی در آن پدید آورند. مانند نقاشی از چهرههای زیباتر و ایرانیتر نسبت به گذشته، حرکات اغراق آمیز پیکرههای انسانی و حیوانی، فضاهای خیالی و رویایی، جامههای پر چین و شکن و … . مینیاتورهای استاد فرشچیان نمونههای زیبای این دوره از هنر نگارگریاند