هنر درمانی

در این پژوهش واژه‌ی هنردرمانی را در شاخه‌ی نقاشی بررسی خواهیم‌کرد و از آن با نام نقاشی درمانی یاد می‌کنیم. نگاه اغلب انسان‌ها همواره به هنر نقاشی نگاهی مثبت بوده‌است و همچنین این هنر در میان دیگر هنرهای تجسمی در مسیر کسب مهارت، آرامش و تمرکز نقش موثری ایفا کر‌ده‌است. در بخش تجاربی که در زندگی انسان منجر به افسردگی می شوند و نیاز به درمان دارند، راه های مختلفی برای بهبودی وجود دارد اما چیزی که نقاشی درمانی را از سایر انواع روش درمان ها جدا می کند، دستاوردی است که فرد درمانجو در انتها به آن دست پیدا می کند و احساس جدید از مفید بودن و خلق را تجربه خواهد کرد. بر اساس نتایج مطالعات میتوان گفت یکی از جدیدترین مداخلات روانشناختی در سال های اخیر در درمان اختلالات روانی روش هنردرمانی به شیوه‌ی نقاشی درمانی است که اثربخشی آن در مطالعات مختلف از جمله اختلال نافرمانی مقابله ای (خادر، باباپور، صبوری مقدم،۱۳۹۳) خودپنداره و شادکامی (نادری و انصاری اصل ،۱۳۹۰) و مهارت های بین فردی (هاشم آبادی و ابراهیمی نژاد، ۱۳۹۰) به تایید رسیده است. هر انسانی ناگزیر در مسیر زندگی تجربه ی انواع حس ها نظیر غم، شادی، شکست، پیروزی، ناراحتی و یا خوشحالی را دارد ولی اینکه چطور بتواند خود او از پس هر تجربه ی تلخ یا شیرینی به خودش کمک‌کند و درس هر تجربه را به خوبی بگیرد نیازمند راهی برای تخلیه‌ی فشارها یا احساسات پنهان در ناخوداگاه‌اش است. حال آن حس می‌تواند تخلیه‌ی فشار ناشی از ناکامی باشد و یا تخلیه ی انرژی حاصل از شادی. در مقاله‌ی «آشنایی با هنردرمانی» نوشته‌ی سجاد سالارنیک، علی کیخا و رضا میر (۱۴۰۰) اینگونه بیان می‌شود که: «هنر می‌تواند ظهور تجارب و احساسات درونی را سبب شود. تجارب و ا حساسات درونی‌ای که گاه به شکل بی‌نظم ممکن است ابراز شود ،در فرایند هنر به شکل منظم تری خود را نشان می‌دهد». حال به بررسی هنر نقاشی که شامل انواع تکنیک‌ها و سبک‌ها می‌باشد و چگونگی تاثیر آن بر روحیات آدمی می پردازیم. ما برای نتیجه گرفتن از این هنر برای برون ریزی و یا بهبود انواع افسردگی ها نیازمند آنیم که شناخت بیشتری روی سبک و تکنیک ها داشته باشیم تا بتوانیم خارج از آموزش پایه ای نقاشی که نیازمند تداوم و تمرکز است به امر بهبودی سرعت بخشیم. سبکی از نقاشی وجود دارد با عنوان انتزاعی که با انواع تکنیک ها انجام می شود. در این سبک می توان به دور از گذراندن مبانی هنر و نقاشی این امر را صرفا به صورت تکنیک انجام داد. به همین منظور از بین ده ها سبک و تکنیک در نقاشی، تکنیکی که به دور از تمرکز و رها انجام شود انتزاعی است. پس با این دیدگاه به بررسی بیشتر نقاشی درمانی با استفاده از سبک انتزاعی می پردازیم. عنوانی که تا بحال از آن برای امر درمان استفاده نشده است و تحقیقات تا به حال روند بیماری ها را با توجه به نقاشی هایی که افراد می کشیدند بررسی کرده اند. با طرح چند سوال به بررسی بیشتر موضوع می پردازیم. چه هنری و به چه صورتی در روند بهبود انواع اختلال ها و بیماریها و زیرشاخه های افسردگی موثر است؟ به طور مثال زمانی که از موسیقی برای درمان و یا بهبود یاد میشود، این سوال پیش می‌آید که نواختن ساز کمک کننده است و یا گوش دادن به موسیقی؟ اینکه کدام ساز برای بهبود روند بیماری مناسب تر است؟ در نقاشی هم به همین منوال بررسی¬های لازم درمورد سبک ها و تکنیک هایی که در روند بیماری ها موثر هستند انجام نشده و اغلب با عنوان هنردرمانی فقط از آن یاد میشود. اینکه آیا دیدن نقاشی توسط شخص بیمار موثر است یا کشیدن نقاشی به او کمک بیشتری خواهدکرد نیارمند پژوهش‌های بیشتری است. حال از بین سبکها و تکنیک های مختلف کدامین کمک بیشتری به فرد بیمار خواهد کرد و او را از استرس و دغدغه ها دور میکند؟ این سوال از آنجا در ذهن پژوهشگر ایجاد شد که آموزش نقاشی به شخص مبتدی از نقطه و خط و طراحی شروع می‌شود و از آنجا که سالیان درگیر آموزش این رشته بوده است، طبق تجربه %۶۰ هنرجویان در این مرحله احساس خستگی و بی حوصلگی می‌کنند که خود این عامل پی بردن به نکاتی درمورد نیازها و احساس هنرجویان به این رشته است. افراد به طور احساسی و هیجانی به رنگ ها واکنش نسان می دهند بنابراین هدف نقاشی درمانی حذف افکار منفی فرد در مورد خودش است که با بیان افکار منفی از طریق رنگ آمیزی و نقاشی صورت می گیرد ( ویس کرمی،منصوری، روشن نیا،۱۳۹۶ : ۵۶). برای پی بردن به اهمیت نقاشی در بین انواع هنرها به بررسی تاثیرنقاشی در مقابل دیگر هنرها به پاسخ سوالات پیشین می پردازیم . اهمیت تاثیر نقاشی از بین سایر هنرها در امر درمان در این است که برای یادگیری سایر هنرها، مثل موسیقی، فرد درمانجو نیازمند گذراندن زمانی برای آموزش های اولیه است. و یا معمولا آموزش های هنرهای تجسمی برای فرد مبتدی بسیار وقت گیر و نیازمند تمرین و دقت است. همچنین برای نقاشی، آموزش از پایه هم به همین منوال می باشد. اما چیزی که این هنر را برای درمان از سایر هنرها جدا می سازد تکنیک هایی است که نیاز به تمرین و دانستن اصول اولیه ندارد و صرفا با رنگ و مواد و ترکیب آن ها اجرا می شود. همانطور که در متن اشاره شد به این سبک از نقاشی که میتواند تاثیر مثبتی بر فرد بیمار بگذارد انتزاعی می گویند. وما با آموزش این سبک در اصل نقاشی پروری انجام می‌دهیم. در ارتباط با این موضوع حنانه یعقوبی و سید محسن هاشمی در مقاله «تاثیر هنردرمانی بر کودک درون» چنین عنوان کرده اند: «هنردرمانی به نوبه خود یک تکنیک است که احتیاج به پیش زمینه ندارد و در زمان اتمام آن نباید توقع هنرمندشدن را داشت. یعنی هدف در هنردرمانی ایجاد اثری زیبا نیست، بلکه هدف برون ریزی احساسی می باشد که باید منجر به بازسازی روحی و روانی گردد» (۷۸:۱۴۰۰). در این سبک و تکنیک فرد درمانجو به دور از هر تنش و تمرین و درگیری ذهنی راهی برای خالی کردن فشار و یا ذوق خود دارد. طی مطالعه ای دریافتند که نقاشی درمانی در بهبود مشکلات رفتاری چون اضطراب و استرس در دانش آموزان دبستانی دارای اختلالات مؤثر است (غلامزاده،صبوری مقدم ،۱۳۹۲)، حال آن که بعد از اتمام اجرای تکنیک ها فرد به دستاوردی می رسد که در بهبودی حال او تاثیر مثبتی خواهد گذاشت. . دلیل انتخاب این روش چیزی است که ما برای بهبور حال بیمار نیاز داریم و آن رهاکردن و برون ریزی افکار است که بدون نیاز به آموزش های اولیه از خط تا رنگ مارا به سمت این هدف سوق می دهد. از طرفی بازی با رنگ‌ها، خطوط قلم، استفاده از ابزار ها خود راهی برای تخلیه حس ها می باشد و کل این روند می تواند به بهبودی فرد کمک کند. «در نقاشی درمانی بیان خودبه خودی غیرقضاوتگرانه به فرد اجازه میدهد که آزادانه درباره افکار و احساسات سرکوبشده بدون تهدید واکنش دیگران، صحبت کند. افراد با فرافکنی زندگی درونشان با نقاشی می توانند بر هیجانات خود غلبه کنند و سبب پویایی شخصیت خود شوند »( ویس کرمی، منصوری، روشن نیا به نقل از رابین،۲۰۰۹: ۴۵). تاکید پژوهش بر این امر که آموزش نقاشی با نقاشی پروری با استفاده از تکنیک انتزاعی در این است که در آموزش، تمرکز، تمرین، ممارست و پیش رفتن طبق اصول و مراحل هنرجو مورد اهمیت است. درحالی که یک فرد دچار افسردگی کمتر میتواند این مراحل را با کیفیت بگذراند و به رغم خواسته اش ممکن است فشارهای بیشتری را متحمل شود. پس نقاشی انتزاعی به او این کمک را میکند که بدون نیاز به آموزش نقاشی و تنها با نقاشی پروری با استفاده از تکنیک¬ها مهارت هایی را بدست آورد، احساس بهتری را تجربه کند و روند بهبودی موفق تری را داشته باشد. جابر عناصری در کتاب مردم شناسی و روان شناسی هنری، چنین بیان میکند: هنرمندان در برابر رقیبان پزشک و حکیمان آشنا به امور طبابت جسمانی و روانی، باید قدرت و کارایی هنر را از دیدگاه عملی، همچنین با عنایت به جنبه ی نظری عیان سازند تا هنردرمانی به عنوان عامل جدی در مداوای روان خستگان به کار گرفته شود. از دیدگاه نظریه روانکاوی نقاشی به منزله ی فعالیتی بالینی_فرافکنی است (۱۳۸۰: ۱۲۴). همچنین او اشاره می کند به مبحث کاتارسیس در آرای ارسطو در کتاب بوطیقا که با عنایت به هنر، برون ریزی و کاتارسیس اتفاق می افتد و اثرات آن را برای تزکیه روح و روان بازگو می‌کند. (جابر عناصری،۱۳۸۰: ۱۲۵). فروید معتقد بود تصویر امیال شکل گرفته با هنر فرافکنی و نمایان می شود یعنی از طریق نقاشی فرد می تواند آنچه را که در ضمیر ناخوداگاه دارد و احتمالا باعث اضظراب یا ناراحتی اش می شود را بیان کند (ویس کرمی و همکاران به نقل از عطاری، شفیع ابادی، سلیمی، ۱۳۹۰: ۴۵_۴۴). در ارتباط با الزام انجام این پژوهش باید بگویم هر جامعه ای نیازمند افراد سالم از لحاظ روانی است تا بتواند آرامش و آسایش را گسترش دهد . دربازگرداندن معنای زندگی،نقاشی درمانی به بیماران کمک می کند تا تغییرات روان شناختی را از رنگ های که نشانه ی ناراحتی تا رنگهای شاد که نشانه امید به زندگی است تجربه کنند و به طور کلی نقاشی درمانی یک روش مراقبتی است که فرایند روان درمانی را گسترش می دهد و به مراتب کمک می کند حس بهتری از زندگی در وجودشان جریان یابد (خادر و همکاران،۱۳۹۳). زمانی که فرد دچار حادثه و یا اتفاقی شود ناچارا روزی به راه درمان کشیده میشود حال آنکه اگر از قبل با اسرار درمان ازطریق نقاشی آشنا باشد به راحتی می تواند خودش به روند بهبودی و آرامشش کمک کند و نقاشی درمانی روش موثری برای بهبود حال فرد و تخلیه ی احساس و برون ریزی به بهترین حالت می باشد. با این دیدگاه می‌توان توسط هنر نقاشی به سادگی روح را بازسازی کرد و سلامت روان خود و در نتیجه جامعه را حفظ نمود. در مقاله¬ی «معناداری وقایع زندگی از دیدگاه قرآن و روان شناسی وحدت مدار: مبنایی برای طراحی تمرین های هنری مؤثر» این چنین بیان میشود: وظیفۀ هنردرمانگر، هدایت ذهن به درک یک پارچگی معنادار وقایع زندگی خود با نوشتن قصه ی زندگی و یا ترسیم نقاشی و نمایش تصاویر بر شن و مجسمه سازی و یا نمایش است و پایان‌دادن به سرگردانی در فضای به هم‌ریخته از خود است. برای یک بار هم که شده زندگی و همۀ ماجراهای آن را به‌گونه ای پیوسته و وحدت مدار بنگرد و فرایند تحولات خود را نظاره کند و به آسودگی و معناداری و قضاوت بی غرضی درباره ی خود دست یابد. نگرش وحدت مدار به‌خودی‌خود عشق و اعتماد می آفریند وشفابخش است و به ذهن و خیال، جهت، اثر و انرژی مثبت می دهد. او این چنین بیان میکند : هنر بهترین وسیله برای بیان این پیوستگی ذهنی و تحرک فطری است. هرجا عشقی گمشده و سرگشته است، به‌سادگی با هنر، بازنمایی و بازسازی می شود و نیروی خودانگیز و شهودی را فعال و راه وحدت هوشیار با ناهوشیار را هموار می کند. زاده محمدی، ناظری، مطیع، دارویی، (۴۸:۱۳۹۶) در ادامه در ارتباط با هنردرمانی و نقاشی درمانی چنین بیان شده است: « هنردرمانی به طور عام ونقاشی‌درمانی به طور خاص روشی برای درمان مشکلات روانی افراد است که در آن از خلاقیت هنری برای رشد و سلامت جسمی و روانی افراد استفاده می شود» (ویس کرمی و همکاران به نقل از نیسیمو، ناهام، ۲۰۰۹: ۴۵). ازآنجاکه نقاشی روشی است که به فرد فرصت میدهد تا احساسات آزارنده و مشکلات درونی اش را بروز دهد و آنها را به نمایش درآورد و درمانگر نیز فرصتی را فراهم میکند که فرد بتواند تعارضات خود را حل کند، میتوان اذعان داشت که این روش یکی از روش¬های درمانی پذیرفته شده و مورد تأیید است. (ویس کرمی و همکاران، ۱۳۹۶: ۵۸). در نتیجه ی این پژوهش که نقاشی درمانی را در مقاله های مختلف از جمله برای کودکان، بزرگسالان و رفع انواع افسردگی ها و اختلال ها بررسی کردیم ضرورت داشتن مهارتی مثل نقاشی برای سلامت هر فردی و جامعه ای لازم است. سلامت روانی فرد و معنا دادن او به زندگی در نتیجه جامعه ی سالم تری را به ارمغان خواهد آورد. منابع زاده محمدی، ناظری، مطیع، دارویی (۱۳۹۶)، معناداری وقایع زندگی از دیدگاه قرآن و روان شناسی وحدت مدار: مبنایی برای طراحی تمرین های هنری مؤثر، الهیات تطبیقی، دوره ۴، شماره ۱۸، ۵۴_۳۷٫ خادر، باباپور، صبوری مقدم (۱۳۹۳)، اثربخشی نقاشی درمانی در کاهش نشانه های اختلال افسردگی کودکان دبستانی، روان شناسی بالینی و مشاوره، شماره ۲، ۳۲_۱۹٫ عطاری، شفیع آبادی، سلیمی، (۱۳۹۰)،اثربخشی آموزش هنر نقاشی بر کاهش میزان اضطراب دانش آموزان پسر ابتدایی، فرهنگ مشاوره و روان درمانی، شماره ۸، ۴۷_۶۴٫ جابر عناصری (۱۳۸۰) ، مردم شناسی و روان شناسی هنری، یعقوبی، هاشمی ،(۱۴۰۰) ، تاثیر هنردرمانی بر کودک درون، مطالعات هنر و زیبایی شناسی، شماره ۲، ۸۷_۷۸٫ ویسکرمی، روشن نیا، منصوری، (۱۳۹۶)، اثربخشی نقاشی درمانی بر معنای زندگی و سلامت روان دانش آموزان دختر دارای پیشرفت تحصیلی پایین، فرهنگ مشاوره و روان درمانی، شماره ۳۲، ۶۲_۳۹٫ نادری، انصاری اصل، (۱۳۹۰)، تاثیر هنردرمانی بر خودپنداره تاییدجویی و شادکامی کودکان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و درمان شهرستان اهواز، یافته های نو در روانشناسی، شماره ۸، ۳۳_۱۷٫ هاشم آبادی، ابراهیمی نژاد، (۱۳۹۰)، تاثیر هنردرمانی گروهی بر مهارت ارتباطی زنان مبتلا به اختلالات روانی مزمن بستری در مرکز نگهداری و بازتوانی بیماری روانی مزمن، اصول بهداشتی روانی، شماره ۱۳، ۲۲۹_۲۲۲٫ سالار نیک، کیخا، میر، (۱۴۰۰)، اشنایی با هنر درمانی، هشتمین کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی. Rubin, J, A, (2010), introduction to art therapy: sources and resources, New York: Routledge

One thought on “هنر درمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *