حسین بهزاد

بهزاد نقاش و در واقع مينياتوريست بزرگ و نام آور کشور فرزند فضل الله اصفهاني در سال ۱۲۷۳ شمسي متولد شد و در ۲۱ مهر ۱۳۴۷ درگذشت.پدرش فضل الله اصفهاني قلمدان ساز و نقاش آبرنگ بسيار ماهر و زبردستي بود. حسين بهزاد از سن هفت سالگي و به امر پدر در كارگاه قلمدان سازي ملا علي قلمدان ساز به كار مشغول شد. پس از چندي  پدرش از دنیا رفت و حسين بهزاد دوران كودكي و نوجواني سخت و طاقت فرسايي را پشت سر گذاشت.
فقر اقتصادي توأم با فشارهاي زايدالوصف ناپدري اش زندگي را سخت به كام او تلخ مي كرد. آنچه بود پس از مرگ استاد، نخست به شاگردي ميرزا حسن پيكرنگار گمارده شد و با توسعه كمي و كيفي كار استاد، حسين بهزاد نيز كه در فراگيري مينياتور استعداد قابل توجهي از خود نشان داده بود، خيلي زود به اشتهار رسيد و بسياري از آثار مينياتوری سفارش شده به كارگاه ميرزا حسن را بهزاد ساخته و پرداخته مي كرد.

حسین بهزاد به ویژه در کپیه کردن از آثار مینیاتوری قدیم که سخت مورد توجه اروپاییان و دلالان ایرانی بود، استعداد و توانایی بسیار زیادی از خود نشان داد.
حسین بهزاد از سن ۱۸ سالگی کارگاه مینیاتوری مستقلی دایر کرده به سرعت کار او با استقبال فراوان روبه رو شد.
او به ویژه آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی از مینیاتوریست های صاحب نام و درجه اول دوران صفویه را با استادی تمام کپیه می کرد.
حسین بهزاد برای مطالعه در آثار نقاشی جدید و قدیم هنرمندان اروپایی، بارها از اروپا دیدن کرد و آثار و مینیاتورهای او در چندین نمایشگاه هنری ایران، اروپا و آمریکا به نمایش گذاشته شد و با استقبال فراوان روبرو شد.

بهزاد در تعدادی نمایشگاه در داخل و خارج ایران شرکت کرد و نمایشگاه انفرادی «نگاه به گذشته» را در موزه ایران باستان و در هزاره ابن سینا برگزار کرد. او در اواخر عمر از هنرکده هنرهای تزئینی، دکتری افتخاری دریافت کرد و به تدریس در آن هنرکده نیز مشغول شد.

شیوه کار بهزاد بر اساس مکتب اصفهان بنا شده است. در این شیوه، اهمیت طراحی و محدودیت رنگی بارز است. توجه به حالات و سکنات اشخاص، سایه‌پردازی، کاهش ریزه‌کاری‌ها، انتخاب مضامین جدید و گاه موضوع‌های معاصر، از موارد عدول او از سنت نگارگری پیشین محسوب می‌شوند. در این راه او ژرف نمایی و رعایت نسبی اصول کالبدشناسی را از هنر اروپایی و رنگ‌پردازی تکفام را از نقاشی قدیم چینی به عاریت گرفت.



رنگ‌آمیزی بهزاد با مهارت و سادگی بی‌نظیر انجام شده است. بدین منظور غالباً از شدت و ضعف یک رنگ استفاده کرده؛ یعنی یک رنگ را در تابلو به کار برده و با همین شیوه به‌کار خود عمق و پهناوری داده است.

یکی دیگر از ابتکارات و ممیزات بهزاد، رهایی چهره انسان‌ها از سیمای قالبی و یکنواخت مغولی بود. شیوه مینیاتور قبل از او همان شیوه رایج مغولی بود به طوری که حتی آداب و رسوم مغولی در آنها به چشم می‌خورد؛ شکل‌ها شبیه هم و یکنواخت بود. از همین روی در مینیاتورهای گذشته خطوط سیمای مغولی، لباس و سلاح مغولی و حتی آداب مغولی دیده می‌شود اما بهزاد یکسره این سنت را کنار گذاشت و در مینیاتورهای خود ابتکار به‌خرج داده و همه جا قیافه ایرانی را نشان می‌دهد اما نه قیافه‌های قالبی و متحدالشکل که بر نقاشی‌های قاجار دیده می‌شود.

بهزاد سفارش‌های زیادی برای رونگاری از آثار استادان قدیم می‌گرفت. طی تجربه این سال‌ها، مهارتش در اسلوب‌های نگارگری ارتقا یافت. این زمان او به سبک نگارگری مکتب صفوی و آثار هنرمندانی چون کمال‌الدین بهزاد و رضا عباسی علاقه‌مند بود و چنان در کپیه و سبک آنها مهارت و استادی به خرج می‌داد که تشخیص آنها از آثار قدیم، دشوار بود. در این دوره است که بهزاد برای تذهیب یک نسخه قدیمی خمسه نظامی به کار گماشته شد که همچون تعداد زیادی دیگر از کارهای او به یک موزه غربی یا مجموعه‌دار به‌عنوان یک اثر دوره صفوی فروخته شد.

همچنین بهزاد برای موزه‌ای که شاهزاده ارفع الدوله در موناکو داشت، چند مینیاتور تهیه کرد. سفارش‌دهندگان، بیشتر کارهای بهزاد را به‌عنوان عتیقه در خارج از کشور می‌فروختند و پول‌های گزافی می‌گرفتند. بهزاد در آن زمان صاحب شهرت شده بود. برخی افراد از کارهای او تقلید کرده و با امضای او می‌فروختند.

بهزاد در زمانی که علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ بود به فرانسه رفت و در مدت ۱۳ ماه در پاریس به مطالعه هنر غرب پرداخت. وی در آنجا به مطالعه نسخه‌های شرقی و اسلامی (آثار قدیمی مینیاتور ایرانی و شرقی) که در موزه لوور و گیمه پیدا کرد، همت گمارد. این دوره در شکل‌گیری سبک تازه و شخصی‌تر بهزاد تأثیر قاطعی داشت، سبکی که بهزاد با آن شناخته می‌شود. آن شیوه‌ای ساده شده از سبک صفوی است، گاهی در اندازه نقاشی سه‌پایه‌ای که در آن عناصر مشخصی از نقاشی و زیباشناسی غربی را ترکیب می‌کرد، کم و بیش با موفقیت.

 بهزاد این دوران را این طور توصیف می‌کند: «من در این مسافرت شکفته شدم و خودم را شناختم و پنجه‌های من از آن پس شور و احساس نوظهور تازه‌ای یافت.» یا در جای دیگری می‌گوید: «مطالعه من در سبک‌های مختلف نقاشی ایرانی و خارجی بدین منظور بود تا سبکی به‌وجود بیاورم که ضمن داشتن خصایص ایرانی با هنر روز دنیا نیز منطبق باشد».

سرانجام این هنرمند در ۲۱ مهر ۱۳۴۷ خورشیدی چشم از جهان فروبست. سازمان میراث فرهنگی در ۱۳۷۱ خورشیدی تصمیم گرفت تا موزه‌ای دایمی از آثار بهزاد به‌وجود آورد. به همین جهت یکی از کاخ‌های واقع در مجموعه سعدآباد به نام کاخ کرباسی را به این امر اختصاص داد و سپس در توافقی با پسرش پرویز بهزاد، ۲۸۹ عدد از آثار بهزاد را به این ساختمان منتقل کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *