قدیمی ترین دیوارنگارهها از دوره ی آغازین اسلام مربوط به سده دوم هجری است که در نیشابور قرار دارد. نمونه ای از نقاشی دیواری نیز درکاخ جوسق الخالقانی از سده سوم هجری قمری و دوره ی عباسیان موجود است.
در هر دو اثر از رنگ های ساده استفاده شده است و به سبک نقاشی مانویان در پیرامون طرح اصلی، خطوط تیره رنگ به کار رفته است. با مقایسه ی این نقاشی ها و نقاشی مانویان اساس هنر نقاشی پس از اسلام در ایران را مشاهده می کنیم.
عدم رعایت بعد نمایی با پرسپکتیو، استفاده از رنگ های ساده و بدون سایه روشن و دقت در جزییات، از جمله ی خصوصیات نقاشی این دوره است.
برای بررسی نقاشی ایران پس از اسلام، در نظر داشتن این نکته لازم است که نقاشی تا قرن ها در خدمت هنر کتاب آرایی بوده است و از دوره ی صفوی به صورت مستقل مطرح می شود.
در قرن های اولیه هجری، کتاب آرایی بیشتر شامل کتاب های مذهبی و به ویژه قرآن مجید می شده است و آرایش کتاب ها با نقش های هندسی و غیر هندسی صورت می گرفته است که در سر فصل سوره های قرآن، لا به لای سطرها و در حاشیه صفحات به صورت تذهیب انجام می شده است.
نقاشی اسلامی، بهویژه در سدههای اولیه، وسیلهای بیان مستقلی نبود بلکه بهنوعی مکمل ادبیات بهحساب میآمد. اولین آثار نقاشی اسلامی، حاصل تلاش نقاشان، در کار مصور ساختن بعضی از متون ادبی است. آنان محتوای آثار خود را از متن این کتب میگرفتند و بسته به ذوق خود، آن را در قالب اشکال زیبا ارائه میکردند. بهطور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتابهای معتبر ادبی و مذهبی. همچنین، عنوان میشود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کردهاند.
نقاشی سبک تذهیب
در فرهنگهای فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء این هنر رهنمون باشد. در برخی از کتابهای قدیمی و اغلب تذکرهها فقط نامی از نقاشان و مذهبان آمدهاست که این، برای دریافت معنای تذهیب کافی نیست. در لغت نامهها، تذهیب را زرگرفتن و طلا کاری دانستهاند، اما این تمام معنای تذهیب نیست. در دایره المعارف های فارسی نیز تعریف هایی از تذهیب آمدهاست که به شیوههای تذهیب، در یک دورهٔ خاص از تاریخ تعلق دارد. به هر حال تذهیب را میتوان مجموعهای از نقش های بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتاب های مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُـنگهای هنری و قطعههای زیبای خط به کار میبرند.
استادان تذهیب این مجموعههای زیبا را در جای جای کتاب ها به کار میگیرند تا صفحات زرین ادبیات جاودان و متون مذهبی سرزمین خود را زیبایی دیداری ببخشند. به این ترتیب است که کنارهها و اطراف صفحهها، با طرح هایی از شاخهها و بندهای اسلیمی، ساقه، گلها و برگهای ختایی، شاخههای اسلیمی و گلهای ختایی و یا بندهای اسلیمی و ختایی و… مزین میشوند. تذهیب، همچون نقاشی دارای مکتب ها و دورههای خاصی است ؛ چنانکه میتوان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری، صفوی و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. برای مثال، در مکتب تیموری، شعبههای شیراز، تبریز، خراسان و… را میتوان تمیز داد و در واقع، تفاوت در رنگها، روش قرار گرفتن نقشها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقشها در مکتبهای مختلف، عامل این تفاوت است.
برای نمونه، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتبها بازشناخته میشود. چون در مکتب بخارا از رنگهای زنگار، شنگرف، سورنج و سیاه استفاده میشده است، در صورتی که در مکتب های دیگر، رنگها به این ترتیب کاربرد نداشته است. شاید بتوان تاریخ آرایش و تذهیب قرآن را همزمان با نوشتن آن دانست به این معنی که نخست به منظور تعیین سر سورهها، آیهها، جزوهها و سجدهها آن را به نوعی تزئین میکردند. رفته رفته علاقه مفرط مسلمانان به قرآن و همچنین عشق به تجمل، هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهیب آن دقت بیشتری به کار برند و در نتیجه این آثار از سادگی بیرون آمد و جنبه تزئینی به خود گرفت به خصوص قرآنهایی که در برای امرا و بزرگان نوشته میشد. این امر خود یکی از علل توجه هنرمندان به تزیین بیشتر و موجب تکامل فن تذهیب شد.
نقاشی گل و مرغ
ازهزاره های پیش از میلاد، استقاده ازنقوش پرندگان و گل ها برروی آثاری چون سفالینه ها و دیوارنگاره ها رایج بوده ودرسیرتحول خود در دوره اسلامی، نقوش ظرافت وکمال یافته تاگل ومرغ به عنوان طرحی اصیل درهنرهاجایگاه خاصی داشته باشد. باتوجه به این سابقه کهن درفرهنگ وهنرهای ملی این سبک وشیوه درتمام رشته های هنرهای سنتی به کارگرفته شد. گل و مرغ در سنت هنری نقش پردازی ایرانی، از شاخه های هنر نگارگری به شمار می رود. مجموعه ای از هنرهایی چون مینیاتور، تذهیب، گرفت و گیر (تشعیر)، گل و مرغ، گل و بوته و … که شیوه های برآمدن و بالیدن آن به گونه ای بنیادی با هنرهای دیگری چون خوشنویسی و به ویژه کتاب آرایی در پیوند بوده است. در حقیقت این هنرها زمینه های جلوه گری و پویایی نگارگری را در همه شاخه های آن فراهم ساخته اند.
جلوه های پرنده و مرغ در هنر ایرانی پیشینه ای دراز دارد، پیشینه ای که به گونه ای بنیادی از فرهنگ ایرانی مایه گرفته است. سیمرغ برجسته ترین نمونه ی پرنده ی نمادین در فرهنگ و هنر ایرانی است، درهم پیوسته با گیاه و رستنی و زایش آن، این پرنده که در روایات اسلامی «عنقا» نامیده می شود همان «سین مورو»ی پهلوی است.خوی ایزدی سیمرغ از میان نامه های فارسی در هم پیوسته با فرهنگ ایرانی پیش از اسلام بیش از هر جای دیگر در شاهنامه نمودار شده است. به گواهی شاهنامه سراسر زندگی خاندان رستم با این پرنده اسطوره ای پیوند خورده است و در همه جا سیمرغ به گونه ای شگفت انگیز گره گشایی می کند. جایگاه نمادین پرندگان به سیمرغ منحصر نمی شود بلکه در منطق الطیر عطار، به خوبی صفات و شخصیت های متفاوتی را که هر پرنده نمادی از آن است بیان کرده است.
دگردیسی مفهوم نمادین سیمرغ در فرهنگ اسلامی و چگونگی گذر آن از نقش مایه های اساطیری به قلمرو صورت های مثالی در اندیشه های سهروردی (۵۸۷-۵۴۹) روشن ترین، فشرده ترین و شیواترین بیان خود را باز می یابد. سهروردی که می کوشید تا انگاره های فرهنگ ایرانی پیش از اسلام را در پرتو مفاهیم فرهنگ اسلامی بازخوانی کند به گونه ای سامان مند و برپایه ی بن انگاره های نگرش اشراقی، در بازخوانی تاویل گرایانه ی داستان های شاهنامه که از دید او نشانه های حکمت ایرانیان باستانی در آن موج می زند، سیمرغ را به جایگاهی بر می کشد که جلوه گاه پروردگار است. نخستین جلوه های پرنده و مرغ در کتاب نگاری به دوره ای بر می گردد که در سنت تاریخ نگاری هنر ایرانی دوره اسلامی مکتب بغداد* نامیده می شود.
جایگاه نمادین پرندگان به سیمرغ منحصر نمی شود بلکه در منطق الطیر عطار، به خوبی صفات و شخصیت های متفاوتی را که هر پرنده نمادی از آن استبیان کرده است.هم اکنون هنرمندان این رشته هنری در آفرینش های هنری خود تصاویر واقعی از پرندگان را با قوه خیال در هم آمیخته و آثار گهربار می آفرینند که تزیینی بر کلام الله مجید و کتب دیگر است. متاسفانه این شاخه از هنرهای دستی و سنتی هم اکنون جز رشته های کم رونق و مهجور به شمار می آید و لازم است که جوانان خوش ذوق که دستی در هنر دارند برای پاسداشت این شاخه از هنر اصیل ایرانی اهتمام ورزند.
* مکتب بغداد: مکتب بغداد، از آن جهت که نوعی نقاشی بدوی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است. هنرمندان مکتب بغداد، اکثر ایرانی بوده اند و معمولاً نیز به سفارش و دستور روسای قبایل عرب کتب خطی را با ذوق خود تزئین می کردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزدیک ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان که نقاشی ایران ترقی محسوسی کرد، ادامه یافت.
نقاشی اسلامی، بهویژه در سدههای اولیه، وسیلهای بیان مستقلی نبود بلکه بهنوعی مکمل ادبیات بهحساب میآمد. اولین آثار نقاشی اسلامی، حاصل تلاش نقاشان، در کار مصور ساختن بعضی از متون ادبی است. آنان محتوای آثار خود را از متن این کتب میگرفتند و بسته به ذوق خود، آن را در قالب اشکال زیبا ارائه میکردند. بهطور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتابهای معتبر ادبی و مذهبی. همچنین، عنوان میشود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کردهاند.